پیشاپیش عرض می کنم که این یادداشت و یادداشت های پس از این، چرک نویسی از یک فرد ناشی است و تنها نظر شخصی بنده و برداشتی شاید سبک و کوته نظرانه از جانب من بوده و من دید و موارد دیده شده خود را برای شما نقل می کنم. همینجا از اساتید اجازه می گیرم تا این چند خط را برای شما منتشر نمایم. لازم به ذکر نیست که به هر حال علم بازاریابی در کشور های توسعه یافته و بزرگ بسیار قدرتمند تر از ما در ایران پیگیری می شود و من مجبور شدم مثال هایی از نقاط قوت بازاریابی سیاسی در جهان را به این موضوع اضافه کنم.
همانطور که می دانید بازاریابی سیاسی عبارتست از مجموعه ای از فعالیتها که هدف از آنها ایجاد، حفظ، یا تغییر طرز تفکر یا رفتار مردم و جامعه نسبت به یک حزب یا گروه سیاسی یا کاندیدای انتخاباتی است. بنابراین احزاب و گروههای سیاسی برای شناساندن هر چه بهتر خود از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد. البته باید بیان نمود که همیشه هدف از بازاریابی سیاسی ممکن است شناساندن یک حزب و یا فرد نباشد بلکه می توان برای رفع شایعات و یا تغییر برداشت افراد جامعه نسبت به گروهها نیز از این تکنیکها استفاده نمود.
ابتدا بگذارید کمی ارکان بازاریابی سیاسی را ارزیابی کنیم.
محصول: در مفهوم سیاسی، واژه محصول مشتمل بر سه جنبه سیاسی گروه، سیمای رهبر و تعهدات سیاسی می گردد.
مکان(جایگاه): مکان یا جایگاه در آمیخته بازاریابی به شبکه تأمین کنندگان منطقه ای باز می گردد. در این حالت گروهها با شکل دهی باشگاههای سیاسی و احزاب، اقدام به عضوگیری نموده و قواعد و چارچوب هایی روشن را برای این باشگاهها در حوزه های منطقه ای تعیین می کنند. مثل محافل و دفاتر محلی کاندیدا ها.
قیمت: فارن و همکاران(۱۹۸۷)، وانگن(۱۹۸۳) با اشاره به عنصر قیمت در آمیخته بازاریابی سیاسی معتقدند، برخی از گروهها با استفاده از این عنصر سعی در افزایش توان مالی رقابتی و جذب اعضا بیشتر دارند.
ترویج: در عصر انتخاباتی و سیاسی جدید، نامزد های انتخاباتی می توانند با استفاده از فن آوریهای اطلاعاتی مدرن، اینترنت و سایر رسانه های جمعی از ارتباطی مستقیم با رأی دهندگان برخوردار شوند. از این گونه فن آوریها می توان به مواردی همچون برقراری ارتباط مستقیم الکترونیکی، شیوه های نوین تبلیغاتی در اینترنت(همچون بازاریابی ویروسی)، رسانه های جمعی (عمومی و خصوصی در برخی از کشور ها بصورت رایگان و غیر رایگان) و سخنرانی اینترنتی اشاره نمود. (کفاش پور، ۱۳۸۷) که امروزه با گسترش رسانه های اجتماعی شاهد گسترش این موضوع در شبکه های اجتماعی و با بروز پدیده پخش زنده در شبکه هایی مثل اینستاگرام ما را با چالش ها و فرصت های جدیدی مواجه می کند.
بهترین فردی که تا کنون توانسته است از دیجیتال مارکتینگ در راستای بازاریابی سیاسی استفاده کند، باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا بود. او در سال 2008 با استفاده از انواع کمپین های تبلیغاتی توانست ریاست جمهوری آمریکا را به عنوان اولین رئیس جمهور سیاهپوست برعهده بگیرد. او برای انتخابات بعدی در سال 2012 نیز از بازاریابی آنلاین مجددا بهره برد و دوباره سکان ریاست جمهوری را به دست گرفت.
مبارزه تبلیغاتی با این شعار «اوباما برای آمریکا» و وجود یک سیاست مدار فرهمند توانست پیامی اثرگذار از “امید” به آمریکایی ها بدهد و تیم انتخاباتی هم، یک برنامه جامع و نوین بازاریابی را به اجرا در آورد. که البته در دور قبلی تبلیغات انتخاباتی دکتر روحانی نیز، با شعاری بسیار نزدیک به این موضوع یعنی ” دولت تدبیر و امید ” بسیار راهگشا عمل کرد و با ایجاد امید در پیامها توانست خیلی از رای دهندگان نا امید از دولت قبلی را به سمت خود متمایل نماید.
این برنامه بازاریابی به گونه ای تهیه شده بود که باید دو هدف متفاوت، به صورت همزمان، تامین می شد. رساندن پیام های امید بخش در سطحی بسیار گسترده و مخاطب قرار دادن گروه های بسیار متفاوت. از نظر به کارگیری چندین رسانه، تیم مذکور از رسانه های درون شبکه ای و برون شبکه ای و نیز شبکه های آزاد (و آنهایی هم که باید برای استفاده از آن هزینه پرداخت کرد) استفاده نمود.
زمانی که نتیجه یک تحقیق نشان داد که گروه های مختلف، پیام های اوباما را دریافت می کنند (و تیم از توان پیام رسانی شبکه ها اطمینان یافت) از این کانال های ارتباطی و از کانال های بیشتری (تابلوهای آزاد راه ها، شبکه های رادیویی و رسانه های نوشتاری) استفاده شد. تیم اوباما به کمک یک موسسه بزرگ تبلیغاتی (GMMB) فعالیت تبلیغاتی را در اینترنت متمرکز کرد و برای فعالیت های روابط عمومی، تبلیغ، جمع آوری کمک های مالی و سازمان دهی در 50 ایالت، اینترنت را به عنوان مرکز سیستم اعصاب تعیین نمود. فلسفه تیم اوباما بر این پایه قرار داشت:
«از ابزارهای موجود در شبکه استفاده و به مردم کمک کنید خود را سازمان دهی کنند و راه حل ها را بیابند». فناوری وسیله ای بود برای «واگذاری قدرت و اختیارات به مردم تا هرچه را بیشتر ضروری می دانند انجام دهند».
اگرچه شبکه های اجتماعی هم مانند You Tube، Meet up، Twitter و Facebook نقشی حیاتی داشتند، ولی احتمالا قدرتمندترین ابزار دیحیتالی موجود در دست تیم اوباما، سیزده و نیم میلیون نام ارائه شده در فهرست طرفداران اوباما در پست الکترونیکی بود. آیا تلاش ها در این شبکه ها به نتایج خوبی انجامید؟
حدود 500 میلیون دلار که اغلب به صورت مبالغ اهدایی کمتر از 100 دلار بود از طرفداران اوباما به تیم رسانه ای و تبلیغاتی او رسید! این انفجار و نقطه عطفی در تبلیغات دیجیتال در عصر جدید بود.
از طریق شبکه های مختلف، 3 میلیون نفر، این مبلغ را پرداخت کرده بودند.
بیش از 35000 گروه، حدود 1800 ویدیو در YouTube، تشکیل مشهورترین صفحه Facebook در زمان خودش، بدون تردید مهمترین ارکان انتخاب رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده بود.
درست نیست که بگویم حسن روحانی نیز به عنوان ریاست جمهوری در جایی قرار دارد که اوباما در سال 2012 ایستاده است، او در سال 1392 با حمایت ویدیویی سران اصلاحات و نقش آفرینی در مناظره ها و نیز ناخرسندی عمومی از قول ها و عملکرد به نسبت نامطلوب دولت قبلی، توانست رای مردم را از آن خود کند. در آن زمان نقش شبکه های اجتماعی به این اندازه پررنگ نبود، توییتر یک شبکه حاشیه ای به شمار می رفت، واتساپ نیز به اندازه تلگرام کنونی قابلیت و امکانات نداشت، اینستاگرام نیز به اندازه الان حرفه ای نشده بود. اکنون شرایط عوض شده است، آژانس های تبلیغاتی علاوه بر فراوانی به سطح بالایی از خلاقیت رسیده اند، موج استارتاپ ها به راه افتاده است، تلگرام به عنوان یک پیام رسان و شبکه اجتماعی چهل میلیون کاربر در ایران دارد، افراد معروف در اینستاگرام نیز بسیار زیاد شده اند و نیز سایر روشهای بازاریابی محتوا نیز برای انواع کسب و کارها و شخصیت ها به کار گرفته می شود. زمانه عوض شده آیا آقای دکتر متناسب با زمانه به پیش رفته است؟ در این مقاله می خواهیم نقش دیجیتال مارکتینگ را در برنامه های انتخاباتی رئیس جمهوری فعلی ایران، دکتر حسن روحانی را بررسی کنیم.
روایت دکتر روحانی؟
مهمترین جنبه کمپین های سیاسی، داستانی بودن آن است. منظور از این، داستان پشت هر کاندیدا، گذشته، اعتقاد، شخصیت، و تمامی رفتارهایی که موجب برتری آنها در انتخابات می شود است.
داستان باراک اوباما، حضور سیاست مداری بود که رویکردی تازه داشت و بر ایجاد تغییری واقعی تمرکز داشت. داستان هر کاندیدا جنبه های دیگری نیز در بازاریابی سیاسی داشت.
مبارزه، داستانی است که رای دهندگان می توانند به آن اتکا کنند و یکی از مهمترین اِلمان های اجرای کمپین بازاریابی سیاسی است. یک داستان خوب باید باورکردنی باشد و در ذهن مخاطبان حامی کمپین باقی بماند. (درست مانند چهار سال پیش آقای روحانی) در بازاریابی سیاسی محصول را می توان نامزد انتخاباتی نامید، پس همیشه می توان استراتژی های عرضه را در کنار محصولات قرار داد. حال با چیزی که من در روایت و داستان حضور آقای روحانی در کاندیداتوری ریاست جمهوری آینده می بینم، این داستان بسیار کم رنگ شده است. ما تنها با برنامه ای صد روزه مواجه شده ایم که که پیشتر شروعی بر آن نبوده است. البته من زیاد از این بابت بر تیم بازاریابی آقای روحانی خرده نمی گیرم، زیرا فضای انتخاباتی ما در ایران مثل امریکا نیست که از یک سال قبل شروع به فعالیت نماید ولی این خرده وارد است که چرا تیم بازاریابی ایشان روایتی را از یک سال قبل درباره آینده و شعار و مسیر حرکت ایشان بازگو نکرده اند. درست است تبلیغات انتخاباتی در ایران قبل از موعد مقرر ممنوع می باشد ولی آیا هوشمندی و استفاده از بازاریابی محتوا محور و رسانه هایی که کم بیش نیز در اختیار ایشان بوده است ممنوع بود؟ آیا بهتر نبود از یک سال پیش ایشان با ایجاد روایتی، دوباره از “امید” یا “عدم بازگشت به شرایط قبل” صحبت می نمود. من اینجا از تیم رسانه ای آقای دکتر برخلاف تیم برندینگ و ایجاد هویت بصری ایشان خرده می گیرم. البته حتما من در شرایط و مراحل کاری ایشان نبوده ام و از امکانات خبر نداشته ام. ولی…
بازاریابی بر اساس محتوا و رسانه ها
ابزار دیگری که در دیجیتال مارکتینگ به کار گرفته می شود، بازاریابی با محتوا و وبلاگ نویسی است، اگر داستان باراک اوباما را به خاطر داشته باشید، گفتیم بیش از 1800 ویدئو تبلیغات در یوتوب غوغایی به پا کرد.
اگر من در تیم بازاریابی آقای دکتر بودم، از سال گذشته تمام مطبوعات و دنیای وب را از مقالات و یادداشت های ایشان پر می کردم و تمام گزارشات موفقیت ها و پیشرفت کشور را به صورت بصری به مردم نشان می دادم.
با ساخت یک استراتژی محتوایی قدرتمند در قالب پیام های کاملا غیر مستقیم جامعه را مجاب می کردم که هیچ راهکاری در آینده جز انتخاب ایشان به عنوان ریاست جمهوری نیست و همه ما می دانیم که هیچ چیز مانند محتوا ذهن رای دهندگان را بیشتر به سمت هدف ما رهنمون نمی کند. ایشان باید تمام قدرت خود را در سال گذشته صرف نشان دادن قدرت رئیس جمهور در مملکت می کردند و درست مانند برنامه رسانه ای که قدرت تیم مذاکره کننده و نتایج برجام را بزرگ جلو نمود، قدرت رئیس جمهور را نیز در ذهن اجتماع بزرگتر نشان می داد. عملکرد تیم رسانه ای در برجام عالی ولیکن در این مورد تقریبا صفر است. استاد من، جناب آقای دکتر روستا مثلی دارند که گاها در سمینار ها بیان می نمایند و آن این است که:
امروز دیگر:
مشک آن است که هم ببوید و هم عطار بگوید و هم دیگران بگویند.
دکتر احمد روستا
ما در این برنامه محتوایی فقط خود مشک را دیدیم و چند روزی است که دیگران را می بینیم.
در سایت حسن روحانی قسمتی با عنوان روز نوشت وجود دارد، اما هیچ نام و نشانی از روز نوشت نویسی در این قسمت دیده نمی شود. آخرین مطلب به بیست و هشت خرداد نود و دو بر می گردد. اگر بلاگ نویسی وجود داشت اکنون لازم نبود مدیران انتخاباتی وی و همچین عامه مردم برای پیدا کردن گفته ای از وی تمام فضای مجازی را شخم بزنند! نظرات عموم مردم برای کسی قابل استناد نیست ولی گفته های ایشان در بلاگ خودشان کاملا قابل استناد و ارائه می بود البته اگر وجود می داشت.
وبسایت دکتر روحانی جایی در برنامه های انتخاباتی او ندارد !
یکی از ابزارهای مهم در برنامه دیجیتال مارکتینگ هر کاندیدایی می تواند وبسایت او باشد. سایت آقای حسن روحانی www.rouhani.ir با اینکه ظاهری مناسب و قابل قبول در حد سران داخلی دارد اما از محتوا خالی است. گویی مدیر سایت وی، این سایت شخصی را با سایت www.president.ir اشتباه گرفته است. در محتوای صفحه اول سایت هیچ مطلبی که مستقیما به حسن روحانی به عنوان شخص حقیقی برگردد دیده نمی شود. از طرفی با شروع موسم انتخابات این سایت هیچ محتوایی از فعالیت های تبلیغاتی حسن روحانی منتشر نکرده است. آخرین مطلب سایت به پیام نوروزی حسن روحانی بر می گردد. سایت وی که می توانست منبع خوبی برای همه ایرانی ها باشد با غفلت او به حاشیه رفته و جایی در برنامه های تبلیغاتی اش ندارد. هیچ شعار یا محتوایی که نشان بدهد حسن روحانی برای بار دوم کاندید شده است وجود ندارد و هویت بصری این وب سایت هیچ تناسبی با هویت بصری تبلیغات او و رنگ بفش ندارد.
ایمیل مارکتینگ
ایمیل مارکتینگ ابزاری بسیار مهم در دیجیتال مارکتینگ به شمار می رود. برای اثر بخشی این روش باید که لیست ایمیلی جمع آوری شود، در بخش جمع آوری سایت حسن روحانی می توانست نقش بسزایی داشته باشد که بسیار بد عمل کرده است، گوشه سمت راست با فونت بسیار ریزی و از واژه بد “ثبت نام” استفاده شده است که هیچ میل و رغبتی را در مخاطب ایجاد نمی کند تا بخواهد اخبار و گفته های حسن روحانی را دریافت کند. پس مسیر دریافت ایمیل و ارتباط با حسن روحانی تقریبا مسدود شده است و عجیب نیست که از این شیوه استفاده ای در طول ایام تبلیغات انتخابات نشود.
ولی اگر بخواهیم همین موضوع را در برنامه تیمی برنده در ینگه دنیا بررسی کنیم نتایج جالبی می گیریم. البته من زیاد علاقه ای به مثال خارجی ندارم ولیکن با وجود تیم های نا خوب داخلی چاره ای جز این ندارم. پس چنین ادامه می دهیم و بهتر را برای شما شرح می دهم:
استفاده از صفحه فرود حرفه ای
گفتیم که بهترین برگ برنده اوباما در سال 2012 ایمیل های موثر او بود. و صد البته لازم به توضیح نیست که یکی از بزرگترین و موثر ترین ابزارهای بازاریابی جاذبه ای ایمیل می باشد. اگر نگاهی به کمپین تبلیغاتی باراک اوباما داشته باشیم اولین نکته تاثیر گذاری آن را می توانیم صفحات فرود خوب آن تصور کنیم.
این اولین صفحه فرود اوباما بود. این صفحه فرود بر مبنای کمپین تبلیغاتی ساخته شده بود که در آن اوباما قول می دهد، 30 دقیقه در روز پاسخ سوالات کاربران در شبکه های اجتماعی را داده و برای آنها ارسال نماید. این کمپین در شبکه RediT کلیک خورده بود و با اسم جالب ردیتورز ادامه پیدا کرد. در این صفحه یک عنوان بسیار عالی کار شده بود و عکس اوباما با نگاهی که به بخش پرکردن اطلاعات شخصی داشت، مخاطب را به سمت پر کردن فرم و دادن اجازه به دریافت ایمیل های تبلیغاتی کاندیدا سوق می داد. تا اینجا باراک اوباما اطلاعات شخصی رای دهندگان را به خوبی جمع کرد و در قدم بعدی باید برای ایشان ایمیل بزند.
عنوان های جذاب پرواز می کنند
لیست بلند بالایی از ایمیل ها در حال جمع آوری بود. کسانی که خودشان علاقه مند به دریافت ایمیل های کاندیدای مورد نظر خود و یا طرف مقابل بودند. همه ما تجربه ایمیل مارکتینگ را داشته ایم و می دانیم که یکی از عوامل تاثیر گذار در مخاطبین و تعیین نرخ باز شدن ایمیل ها “عنوان” آنهاست. تیم اوباما غوغا کرد. در آن تاریخ، NYMag عکس روی جلد خود را به این تغییر داد:
بعضی از آنها را ببینید:
- اگر شما آماده اید.
- من به شما می گویم بنشینید.
- این ایمیل حیاتی است
- و . . .
این عناوین با اینکه شاید اغراق آمیز باشد ولیکن برای مردم جالب بود و آنها را باز می کردند. ما فعلا به محتوای ایمیل ها کاری نداریم و نکته این بود که مردم از اوباما ایمیل می گرفتند و از اینکه رییس جمهور برای آنها مستقیما ایمیل زده بود خوشحال و شگفت زده بودند و عناوین آنها را تحریک می کرد و ایمیل های آقای اوباما را باز می کردند. این احساس را من و شما هم قبلا با دریافت اولین پیامک از آقای روحانی احساس کرده بودیم و زیاد نیاز توضیح نیست. (خلاقیت تیم بازاریابی سیاسی آنها حرف نداشت.)
تشدید و پیگیری
آنها (تیم بازاریابی) بیکار ننشستند. وقتی اولین نتایج موفقیت را دیدیند دیگر بیکار ننشتند. آنها در هر وب سایتی که بوی سیاست و یا محل عبور مردم عادی بود صفحاتی برای گرفتن ایمیل های مردم طی کمپین های مختلف طراحی کردند.
وب سایت به وب سایت جلو رفتند و در تمام شبکه های اجتماعی ایمیل ها را جمع آوری نمودند. پس از این آنها افراد و طرفداران را به واسطه علاقه مندی ها و دسته بندی های مختلف آنها (به نسبت ایمیل هایی که باز کردند) دسته بندی نمودند و برای ایشان ایمیل های هدفمندی ارسال کردند. مثلا:
- برای کشاورزان از برنامه های آتی دولت در مورد صنعت کشاورزی
- برای دانشجویان برنامه های دولت در مورد آینده شغلی
و به نسبت تمام اجتماع بزرگ ایمیلی خود را پوشش دادند. موضوع بحث ما آقای اوباما نیست و اگر بود می شد ساعت ها کمپین های مختلف ایشان را بررسی کرد. ولی کاش این تکنیک های بسیار قدرتمند و تاثیر گذار را در بازار تبلیغات سیاسی ایران نیز می دیدیم و این تجربیات برای ما هم مفید واقع می شد.
شبکه های اجتماعی که برای حسن روحانی حرام و غیر یک پارچه است!
به سراغ یکی از روز نوشت های حسن روحانی که می روم هیچ امکانی برای باز نشر از طریق وب سایت وجود ندارد.
توییتر روحانی ، دو سرآشپز در یک آشپزخانه!
در توییتر حسن روحانی همانند همه رییس جمهور های دنیا یک اکانت شخصی دارد این اکانت به سایت وی ارجاع داده شده است سایتی که تار عنکبوت بسته است! اما چیزی که عجیب است این است که اکانت تایید شده وی که به سایت ریاست جمهوری ارجاع می دهد شخصی است و اکانت ریاست جمهوری ایران نیست! (البته که توییتر در ایران فیلتر است)
در هر دو اکانت تقریبا به یک اندازه توییت شده است، در اکانت ریاست جمهوری رفتاری از تبلیغات دیده نمی شود. اما در اکانت شخصی در این اواخر رفتارهای انتخاباتی محسوس است. اما در شدت ریتوییت و توییت وی تغییر محسوسی دیده نمی شود. او در این چهار سال تقریبا روزی 2.3 توییت انجام داده است، گرچه توییت های وی مناسبتی هستند ولی ریتوییت های او بیشتر بر دستاورد هایش تاکید می کند.
اینستاگرام وی دوستانه تر است!
اینستاگرام او که یک میلیون دنبال کننده را در خود دارد، کمی دوستانه تر به نظر می رسد، او در این اینستاگرام بعضا خط و نشان می کشد، در بعضی اوقات نیز بلاگ نویسی می کند!
تلگرام برای او نان و آب که نداشت هیچ فقط زحمت بود!
حسن روحانی و وزیران اش برای این پیام رسان و نگه داشتن آن در زمین بازی سنگ تمام گذاشته اند، سنگ تمامی که از اعتقادات آزادی طلبانه آنها می آید و نه تبلیغاتی! دلیل این مدعا این است که حسن روحانی در هیچ یک از شبکه هایش این پیام رسان را دخیل نکرده است و از پتانسیل آن استفاده نکرده است (یا من اطلاع ندارم). حسن روحانی سهم خود را از این پیام رسان بر نداشته و شاید همین مهم نیز سبب از کار افتادن دیجیتال مارکتینگ برای وی شود.
البته نا گفته نماند که رسالت او را جمعی از نمایندگان مجلس و نیز روزنامه نگاران طرفدار دولت به جور می کشند ولی این برای یک رییس جمهور، آن هم در بحبوحه انتخابات کارا نیست. شاید یاید مناظره ها را در شبکه های اجتماعی خود بسط می داد و طرفداران خود را که در شبکه های اجتماعی کم هم نیستند به سمت خود می کشید. در شبکه اجتماعی حضور لحظه به لحظه لازم نیست ولی گاها می توان با یک توییت بسیار نغز موج بزرگی از حمایت ها را به راه انداخت. من دیروز طی بررسی هایی که انجام می دادم توییتر آقای رییسی را بهتر دیدم.
پیامهای کمپین های تبلیغاتی حسن روحانی، حرفه ای تر از همه
کمپین های تبلیغاتی که برای کاندیداتوری حسن روحانی صورت گرفته است برخلاف سایر اجزای دیجیتال مارکتینگ حرفه ای تر به نظر می رسند.
شعار کمپین او با هشتگ #تا 1400 با روحانی
کمپین وی که بر پایه بازاریابی ویروسی بنا شده است، اولین استفاده از نوار بار “#تا 1400 با روحانی” برای پروفایل ها است و همچنین ارائه آمار های مختلف توسط پاد پایگاه اطلاعرسانی دولت جمهوری اسلامی ایران – دولت یازدهم تقویت می شود. در کنار این شعار، هشتگ “تغییرات ملموس” نیز بالا آمده تا کمپین او فراگیر تر شود. اما معلوم است خوراک دهی این کمپین توسط همان اکانت توییتر پایگاه اطلاعرسانی دولت جمهوری اسلامی ایران – دولت یازدهم @paddolat است. مطالب وی به واسطه سرمایه های اجتماعی که دارد و به مدد چهره های شناخته شده اصلاحات به خوبی وایرال می شوند و دست به دست می چرخند. اما به طور کلی شبکه های اجتماعی حسن روحانی غیر یکپارچه و غیر موزون هستند و هیچ رفتار هماهنگی از آنها دیده نمی شود. من حس می کنم هشتگ کنترل نمی شود و تا به حال بحثی و یا سوالی از طرف خود من در این هشتگ جواب داده نشده. ولی یکپارچگی در هویت بصری و رنگ بفش و نیز پخش خوب پیام تبلیغاتی مهمترین نقطه قوت تیم بازاریابی آقای دکتر است. امسال خبر چندانی از کلید آقای دکتر نیست و رنگها شبکه های اجتماعی را فراگرفته اند و می توان تاثیر هویت بصیری را به شدت اینجا احساس کرد. عمق هویت بصری آقای دکتر از 4 سال گذشته به جایی رسیده است که دیگر جای بحثی باقی نمی گذارد.
سخن آخر
حسن روحانی چه رئیس جمهور شود و چه نشود باید به فکر حیات خود در فضای مجازی باشد چرا که گفتمان او به عنوان فردی که حداقل چهار سال بر مسند ریاست جمهوری بوده بدون ارائه و اشاعه در فضای مجازی به سادگی هر چه ممکن تر از یاد می رود.
منابع:
کتاب مدیریت بازاریابی. فیلیپ کاتلر.
مقاله بازاریابی سیاسی: چگونگی استفاده از تکنیک های بازاریابی به منظور موفقیت در مبارزات انتخاباتی. ابراهیم زارع پور
مقاله بازاریابی سیاسی Udemy, Forbes
13 پاسخ
مطلب جذابی بود. بخصوص وقتی راجع به داستان آقای روحانی صحبت کردید. واقعا نمیتونیم ببینیم دولت با چه داستانی وارد شده در حالی که داستان رقیب دولت که درواقع بحث 4 درصد و 96 درصد هست، خیلی جدی داره مطرح میشه.
بله ولی بحث من سیاسی نبوده.
همیشه این نقد به تیم رسانه ای دولت در 4 سال گذشته بوده و گفته شده که خیلی ضعیف عمل کرده. بخصوص در انتقال پیام و گزارش کارهای دولت به مردم ضعیف بودند و نتونستند این کار رو به خوبی انجام بدهند. نتیجه آن رو هم در همین مناظره ها دیدیم که طرف مقابل به دوربین نگاه میکنه و میگه دولت نمی تواند، نمی کند و ندارد. در واقع دولت در این چهار سال باید به دوربین زل می زد و ریز و درشت اقداماتی که انجام داده بود رو به مردم می گفت.
بله و متاسفانه تیم رسانه ای آقای روحانی خوب عمل نکرده است.
به نکته خوبی اشاره کردید. من خودم هیچ وقت برای پیگیری اخبار آقای روحانی به سایت ایشون سر نزدم. هر چی بوده یا در شبکه های اجتماعی بوده و یا در وب سایت های حامیان دولت.
شاید یکی از نقاط ضعف این باشه که تیم رسانه ای دولت، تمام توان خودشون رو در نشان دادن نتایج برجام به کار بردند و به قول معروف همه تخم مرغ ها رو در سبد برجام گذاشتند. در حالی که اقدامات همطراز برجام کم نبودند. مثل توافق نفتی اوپک یا بیمه سلامت.
البته برای انتخابات یه وب سایت جدید راه اندازی کردند. Rouhani96.ir
به قول شما بهتر بود همان سایت شخصی ایشان فعال می بود که اینطوری چندگانگی بوجود نیاد. برای برندینگ شون هم بهتر بود.
یکی از تحلیلهای خوبی بود که در مورد کمپینهای تبلیغات سیاسی در ایران اخیرا خواندم؛ هرچند به طور کلی حجم تولید محتوا و نقد خوب در این زمینه در گستره زبان فارسی خیلی کم است.
همانطور که اشاره کردید خیلی عجیب است با حجم مخاطب بالایی که فضای مجازی دارد و اهمیت آن در انتخابات، کمپینهای مناسبی برای بهرهمندی از ظرفیتهای این فضا تعریف نمیشود.
اغلب اتفاقات نیز در یک ماه مانده به انتخابات انجام میشود که فرصت زیادی برای کمپینهای حرفهای نیست.
آقای برجی عزیز
از نظر ارزنده شما سپاسگذارم. و صد البته فضای بازرایابی سیاسی ایران همانطور که گفتید به علت زمان کم آن بسیار ضعیف است و بدین واسطه شناخت خریدار از کالا ( کاندیدا) بسیار کم است.
مقاله بسیار عالی بود . ممنونم از سایت خوبتون !
مقاله بسیار خوبی بود . با تشکر از سایت خوبتون
سلام.
عالی بود البته من این مطلب را در سال 98 در اوج انتقاد و نا اوبالی گری جناب روحانی خواندم اما متن بسیار تحلیلی و قابل ستایش بود.
شما بسیار محبت دارید. البته مقصود تایدی یا رد این آقا نبود. فقط تحلیلی کوچکی بوده است تبلیغات سیاسی ایشان