بررسی دوباره بازاریابی اینترنتی (بازاریابی اینترنتی چیست)
برای اینکه بتوانید در بازاریابی اینترنتی موفق باشد باید اول اساس بازاریابی سنتی را فرا بگیرید، زیرا بازاریابی اینترنتی خود نوعی از بازاریابی سنتی است که به صورت آنلاین انجام می شود.
بازاریابی چیست؟
قبل از انجام هر کاری شما باید بدانید دقیقا چه کاری را انجام می دهید. بنابراین بگذارید چند دقیقه وقت را صرف معنای واقعی “بازاریابی” کنیم. موسسه بازاریابی آمریکا(AMA) منبع خوبی برای تعریف عبارت “بازاریابی” است. این موسسه بازاریابی را بشکل زیر تعریف می کند:
“بازاریابی فعالیت ها، سازمان ها و فرآیندهایی برای طراحی، ارتباط گیری، ارائه و تبادل پیشنهادات ارزشمند برای مشتریان، خریداران، شرکا و جامعه به صورت کل است.”
مطمئنا این تعریف بسیار پیچیده است؛ از نظر من این ایده تعریف همه جانبه ای است که توسط یک هیئت از دانشمندان طراحی شده است. این تعریف تمامی پایه ها را پوشش می دهد اما به اندازه کافی مختصر نیست؛ این تعریف نمی تواند واقعا توضیح دهد در دنیای واقعی بازاریابی چه معنایی دارد.
بازاریاب و اقتصاد دان بزرگ دنیا ، فیلیپ کاتلر نویسنده کتاب مدیریت بازاریابی: تحلیل، برنامه ریزی، و کنترل تعریف دیگری از بازاریابی دارد:
“بازاریابی فعالیتی اجتماعی است که افراد و گروه ها با استفاده از آن و از طریق طراحی و تبادل محصولات و ارزش با دیگران به چیزی که می خواهند دست پیدا می کنند. ”
این تعریف کمی واضح تر از تعریف بالاست. البته از نظر من هنوز این تعریف نمی تواند کاملا مشخص کند بازاریابان چه کارهایی انجام می دهند. به همین دلیل من تعریفی متفاوت از بازاریابی ارائه می کنم:
بازاریابی عمل پرزنت کردن چیزی به کسی دیگر است تا از طریق آن سوددهی برای بنگاه میزبان حاصل شود.
من ادعا ندارم که حتی شاگرد جناب کاتلر هستم، اما من این تعریف کوتاه تر را بیشتر دوست دارم. این تعریف تمام فعالیت های بازاریابان را در چند کلمه خلاصه می کند.
اول اینکه این تعریف می گوید بازاریابی عمل پرزنت کردن است. این تعریف بسیار وسیع است. چطور می توانیم چیزی را پرزنت کنیم؟ روش های زیادی وجود دارد.
• ما می توانیم آن را توضیح دهیم(تبلیغات چاپی).
• می توانیم آن را نشان دهیم(تبلیغات تلویزیونی یا پرزانتاسیون زنده محصول یا خدمات).
• حتی ما می توانیم آن را برای کسی توضیح دهیم(یعنی روابط اجتماعی).
مهم نیست چطور آن را پرزنت می کنید؛ تنها چیزی که مهم است انتقال دادن داده هاست. سپس در این تعریف گفته می شود که ما چیزی را معرفی می کنیم. تعریف نمی گوید چه چیزی را معرفی می کنیم. ما می توانیم محصول یا خدمت را پرزنت کنیم. می توانیم مغازه یا شرکتی را معرفی کنیم. یا می توانیم برند یا ایده ای را معرفی کرده و یا می توانیم خود را پرزنت کنیم.
در نهایت کسی وجود دارد که باید برای آن فعالیت معرفی و بازاریابی انجام دهیم – کسی غیر از شما. ما می توانیم به افراد یا گروه ها پرزنت می کنیم. مطمئنا طرف مقابل یا همان مخاطب خاص– برای مثال بر حسب جنس، سن، یا سطح درآمد – وجود دارد که شما به طرق مختلف باید برای وی پرزنت انجام دهید.(این کار هدف گیری دموگرافیک نام دارد.) و هر کسی که ما برای وی پرزانتاسیون انجام می دهیم مشتری احتمالی چیزی است که به وی معرفی می شود.
طبق این تعریف فعالیت های بسیار متفاوتی تحت پوشش “بازاریابی” قرار می گیرند. مطمئنا تبلیغات یکی از فعالیت های بازاریابی است. همین طور روابط عمومی ، ایمیل مستقیم،بسته بندی، کپی رایتینگ، و نمایش های تبلیغاتی نیز از فعالیت های دیگر بازاریابی محسوب می شوند. بازاریابی الزاما تصویر عمومی شرکت، محصول یا برند شماست. و اگر از من سئوال شود که برندسازی چیست هم پاسخ خواهم داد که نتیجه و هدف نهایی کل فعالیت های بازاریابی است.
اما عمل ساده معرفی کردن (پرزنت کردن) خود به فردی دیگر نیز نوعی بازاریابی محسوب می شود. برای مثال به سایت های خدمات شخصی یا سایت های دوست یابی نگاه کنید؛ این افراد خود را برای همسران یا شرکای احتمالی بازاریابی می کنند. همین طور هر وقت شما برای موقعیت خاص یا حتی برای مصاحبه کاری یا جلسات مهم لباس های خوبی می پوشید، شما در حال بازاریابی کردن برای خودتان هستید؛ شما تلاش خاصی بکار می برید تا خود را به بهترین نحو به دیگران نشان دهید.
همان طور که می بینید بازاریابی در همه جای زندگی وجود دارد. بازاریابی چیزی نیست که تنها تجارت های بزرگ انجام دهند. بازاریابی کاری است که تمام ما در بسیاری از موقعیت ها انجام می دهیم. و بازاریابی به رسانه های قدیمی یا دنیای فیزیکی محدود نمی شود.
پایه های جدید:
بازاریابی اینترنتی چیست؟
اگر بازاریابی سنتی عمل پرزنت کردن چیزی به فرد دیگر باشد، بازاریابی اینترنتی چیست؟ تنها کاری که لازم است اضافه کردن یک کلمه به تعریف اصلی است:
بازاریابی ایمیل عمل پرزنت کردن چیزی به فرد دیگر به صورت آنلاین است.
بله، بازاریابی اینترنتی همان بازاریابی سنتی است که به صورت آنلاین انجام می شود. این تعریف در عین سادگی مفهومی بسیار پیچیده دارد.
پس چه چیزی در بازاریابی اینترنتی تغییر پیدا کرده است؟ مطمئنا اساس کار تغییری پیدا نکرده اند اما بعضی از مفاهیم و ابزارهای خاص تغییر پیدا کرده اند.
اولین مفهوم خاص که تغییر پیدا می کند عمل پرزنت کردن است. در اینترنت روش هایی که ما چیزی را معرفی می کنیم بسیار متفاوت تر و گوناگون تر از روش های قدیمی هستند. ما می توانم بوسیله ایمیل پرزنت کرده یا از وب سایت استفاده کنیم. همین طور ما می توانیم از طریق پادکست و فیلم نیز برای معرفی کردن استفاده کنیم. یا اینکه از شبکه های اجتماعی و بلاگ استفاده کنیم. حتی اگر ما تعریف وسیعی از اینترنت داشته باشیم می توانیم با استفاده از طریق موبایل هایی پرزنت خود را انجام دهیم که به اینترنت وصل می شوند. به طور خلاصه روش های زیادی برای معرفی کردن چیزی در اینترنت وجود دارد و ما باید به تمامی آن توجه داشته باشیم.
مفهوم خاص بعدی که تغییر می کند آن چیزی است که ما معرفی می کنیم. مطمئنا ما هنوز خودمان، شرکتمان، برندمان و محصول خود را معرفی می کنیم. اما ما می توانیم وبسایت خود را نیز معرفی کنیم. بعضی افراد بیان می کنند که وبسایت نماینده و بخشی از شما، شرکتتان، یا محصول شما محسوب می شود اما این مسئله درست نیست و وبسایت مسئله ای کاملا جدا است.
نکته: بازاریابی اینترنتی به نام بازاریابی آنلاین، بازاریابی وب و بازاریابی دیجیتال نیز شناخته می شود. این عبارات معنای یکسانی داشته و هیچ تفاوتی در اساس آنها وجود ندارد.
در آخر نیز باید به کسی که به وی نکته ای معرفی می شود را در نظر گرفت. با اینکه اکثر مخاطبین ما تفاوت زیادی با مخاطبین بازاریابی سنتی ندارند، بازاریابی اینترنتی به ما اجازه می دهد مخاطبین خود را با استفاده از روشهای جدید و اصلاح شده جذب کنیم. به عبارت دیگر وب به ما اجازه می دهد فرآیند انتخاب مخاطب را با روش هایی انجام دهیم که در بازاریابی سنتی وجود نداد؛ در واقع اگر بخواهیم می توانیم مشتریان خود را با جزئیات کاملی تعریف کنیم.
مهارت های الزامی بازاریابی اینترنتی
اگر همان طور که گفتیم بازاریابی اینترنتی همان بازاریابی سنتی باشد که به صورت آنلاین انجام می شود، چه مهارت هایی برای بازاریابی دیجیتال الزامی هستند؟
مهم ترین مسئله ای که باید از آن آگاه باشید این است که اساس و پایه های بازاریابی سنتی و اینترنتی یکی هستند. مهم نیست شما چه نوع بازاریابی انجام می دهید، بازاریابی چه به صورت آنلاین و چه به صورت سنتی همان بازاریابی است و شما برای موفقیت به مهارت های کلیدی بازاریابی نیاز دارید.
البته در بازاریابی اینترنتی بعضی از مهارت ها مهم تر از سایرین هستند. همین طور مهارت هایی جدیدی نیز وجود دارند که شما باید در آنها مهارت پیدا کنید زیرا فعالیت های آنلاین، ذاتی متفاوت با فعالیت های رسانه های سنتی دارند. پس بگذارید نگاهی به مهارت های مهم در بازاریابی اینترنتی داشته باشیم.
مهارت های جست و جو
درک اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند، چه کارهایی انجام می دهند؛ و چرا این کارها انجام می دهند در هر دو نوع بازاریابی اهمیت ویژه ای دارد. رفتار مصرف کننده و مخاطبین. همین طور دانستن اینکه مشتریان شما چه کارهایی انجام داده و درک دینامیک بازار خاص شما نیز از اهمیت برخوردار است. کسب اطلاعات و دانش در این موارد به مهارت های جست و جو نیاز دارد. خوشبختانه تحقیقات آنلاین زیادی در دسترس وجود دارد. یعنی شما به راحتی می توانید بررسی کنید افراد در اینترنت چه کارهایی انجام می دهند؛ آنالیتیک های وبسایت به شما در بررسی فعالیت های بازدیدکنندگان از سایت کمک می کنند. تنها با استفاده از چند کلیک موشواره می توانید بفهمید چه سایت هایی افراد را به وبسایت شما هدایت کرده اند، این افراد چه زمانی در سایت شما باقی مانده، بعد از دیدن چه صفحه هایی سایت شما را ترک کرده، و غیره. این یعنی داده های مفید بسیاری که در دنیای واقعی و خارج از اینترنت تقریبا غیرممکن است.
شما به این تحقیقات نیاز دارید تا بتوانید تصمیم گیری آگاهانه در مورد مسایلی مانند طراحی سایت یا ساختار برنامه های تبلیغاتی آنلاین خود داشته باشید. مطمئنا شما در روش های سنتی نیز به تحقیقات نیاز دارید تا بتوانید محصولات قابل فروش خود، نوع بسته بندی های پرفروش، دامنه قیمت ها و غیره را مشخص کنید.
امروزه تحقیقات برای روش های سنتی نیز به صورت آنلاین با راحتی بیشتری انجام می شوند. یعنی شما می توانید از گوگل و سایر ابزار جست و جو برای پیدا کردن اطلاعاتی استفاده کنید که خارج از اینترنت یافتن آنها کار ساده ای نیست. شما متعجب می شود چه وقتی ببینید مقدار داده های خام در اینترنت وجود دارد. تنها چیزی که لازم است، دانستن مکان و نحوه گشتن به دنبال این داده هاست. اینترنت بهشت جست و جوگران محسوب می شود. یک بازاریاب موفق باید مهارت های جست و جوی بالایی داشته باشد. البته با وجود این مقدار داده های خام زیاد، گم شدن در خیل عظیم داده ها بسیار ساده است. و همین جاست که مهارت های جست و جو بکار می آید. شما باید توانایی تشخیص داده های مفید از اطلاعات بی استفاده و بی ربط را داشته باشید. همین طور شما باید بتوانید بفهمید چه زمانی داده کافی است و چه زمان خیر – یعنی وقتی شما باید دلایل و علت های رفتارهای مشتری خود را پیدا کنید. حتی با وجود تمامی داده های موجود در اینترنت، هیچ جایگزینی برای وارد شدن به مغز مشتریان و خود را جای آنها قرار دادن نیست. این همان مهارت جست و جوی نهایی است که شما باید به آن دست پیدا کنید.
مهارت های برنامه ریزی
جست و جو به شما کمک می کند چه کاری انجام دهید. مهارت های برنامه ریزی به شما کمک می کنند چطور آن کار را انجام دهید. و مطمئن باشید که در زمان بازاریابی برنامه ریزی سنگین و زیادی لازم است زیرا مطالب زیادی برای برنامه ریزی وجود دارد. اگر شما از روش های متفاوت بازاریابی اینترنتی ممکن استفاده کنید، باید برای کمپین های ایمیلی، طراحی وب سایت جدید، بهینه کردن وبسایت مطابق با موتور های جست و جو، ایجاد تبلیغات اینترنتی نمایشی و تبلیغات وابسته به کلیک کردن، ضبط پادکست، ضبط فیلم، مدیریت بلاگ شرکت، برقراری ارتباط با سایر بلاگ نویس ها و وب مسترها، مدیریت صفحات و پروفایل در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و غیره، پاسخ گفتن به فعالیت های روزانه سایت هایی مانند تویتر، تلاش برای تبدیل بعضی یا تمامی این فعالیت ها به شکل قابل استفاده در موبایل و بسیاری موارد بی شمار دیگر برنامه ریزی کنید.
به هر صورتی که به آن نگاه کنید، نیاز برنامه ریزی زیاد و مداوم حتمی است. برنامه ریزی هیچ وقت متوقف نمی شود. مطمئنا برنامه ریزی برای یک تبلیغ بعد از مدت زمان خاصی تمام می شود اما سریعا باید به دنبال برنامه ریزی برای تبلیغ دیگر باشید. همین طور بلاگ نویسی، ، پادکستینگ، و شبکه های اجتماعی نیز فرآیندهای بدون توقف هستند و همیشه به برنامه ریزی نیاز دارند. شما هر روز باید به این فعالیت ها رسیدگی کنید. اگر شما توانایی برنامه ریزی خوبی نداشته باشید، نمی توانید به درستی فعالیت های بازاریابی اینترنتی خود را مدیریت کنید.
مهارت های تعیین بودجه
هم زمان با تمام برنامه ریزی هایی که گفته شد، شما باید بودجه هر کدام را نیز مشخص کرده و تصمیم بگیرید چه مقدار پول را برای کدام برنامه اختصاص می دهید. اگر فعالیت های بازاریابی بیشتری موجود است، ، بدین معنا نیست که شما بودجه بزرگتری نیز خواهید داشت. برای بسیاری از بازاریاب ها بخش بزرگی از فرآیند تعیین بودجه به تعیین سهم هر قسمت از برنامه کلی اختصاص داده می شود. شما چقدر هزینه صرف بهینه سازی موتور جست و جو کرده و چه مقدار هزینه صرف تبلغیات مبتنی pay per click کرده و چه مقدار هزینه را صرف شبکه ها اجتماعی و سایر فعالیت ها می کنید؟
بودجه آنلاین شما عملکرد متفاوتی نسبت به بودجه بازاریابی سنتی شما دارد. در کل شما باید به روش Pay Per Click عادت کنید در حالی که در در بازاریابی سنتی یک جا هزینه تلاش هایتان را دریافت می کردید. این روش بهتر و صادقانه تر به شما نشان می دهد فعالیت های تبلیغاتی شما چقدر موفق بوده است اما نتیجه کارتان را بعد از فعالیت دریافت کرده و پیش پرداختی ندارید. در روش Pay Per Click شما زمانی پول تبلیغات را پرداخت می کنید که افراد بر روی تبلیغات شما کلیک می کنند و شما دیگر هیچ هزینه ای برای مقدار خاصی تبلیغات صرف نمی کنید. این موضوع به معنای سخت تر شدن برنامه ریزی بودجه نیست، بلکه تنها شکل آن عوض شده است.
مهارت های مدیریت پروژه
بعد از اتمام تمام برنامه ریزی ها و تعیین بودجه، شما باید تمامی پروژه هایی که برنامه ریزی کرده اید را دنبال کنید. انجام این کار به توانایی و فعالیت زیادی نیاز دارد.
به روز نگه داشتن مناسب تمامی پروژه های آنلاین به صورت هماهنگ حتی برای برترین بازاریابان نیز سخت است. اگر آنقدر برنامه ریزی مناسب ندارید، باید کسی را استخدام کنید که چنین توانایی داشته باشد.
مهارت های کپی رایتینگ و تولید محتوا
وقتی صحبت از بازاریابی الکترونیک باشد، به مقدار زیادی کپی کردن نیاز است. وبسایت، بلاگ و تمامی تبلیغات و ایمیل های شما همراه با شبکه های اجتماعی تمامی به محتوا نیاز دارند. این یعنی مقدار زیادی کپی رایتینگ که شما باید به صورت مداوم انجام دهید؛ اینترنت یک ماشین خودکار ارائه محتواست.
و مسئله اینجاست – کپی کردن آنلاین بسیار با کپی کردن سنتی فرق دارد. کپی کردن آنلاین در مدت زمان کمتری انجام می شود، و برای مثال با 140 کلمه حد مجاز کپی کردن در سایت فیس بوک شما می توانید مقدار زیادی محتوا را جابجا کنید. اطلاعات در اینترنت به صورت مکتوب هستند. شما و همین طور موتور های جست و جو می توانید این اطلاعات را بخوانید؛ یعنی شما باید در زمان نوشتن یا کپی کردن هر نوع مطلبی سئو را نیز در گوشه ذهن خود داشته باشید. این مهارت جدید برای بسیاری از افراد مشکل است. قابل جست و جو بودن و مختصر بودن کلید کپی رایتینگ در اینترنت است.
مهارت های تحلیلی
ما در بخش های پیشین در مورد تحلیل تحقیقات صحبت کردیم. شما همین طور باید عملکرد تمامی کانال های بازاریابیتان را نیز تحلیل کنید. چطور می توانید بفهمید کدام کانال به درستی عمل کرده و کدامیک عملکرد مناسبی نداشته است؟ چطور پی می برید کدام فعالیت بیشترین بازده را دارد؟ وقتی بودجه شما کم باشد، چطور می دانید بهتر است برای کدام فعالیت ها بیشتر سرمایه گذاری کنید؟
کسب مهارت های تحلیلی اهمیت ویژه ای دارد. تحلیل تنها بررسی کردن اعداد و داده های خاص نیست. شما باید توانایی مقایسه کردن تعداد بازدیدکنندگان بدست آمده از یک روش با روش دیگر را داشته باشید. تحلیل یعنی که شما ارقام خام را به ارزش نسبی ترجمه کرده و میزان بازده هر کدام را مشخص کنید. اگر شما نتوانید به درستی فعالیت های خود را تحلیل کنید، بازاریابی اینترنتی شما اثربخشی مناسبی نداشت و احتمالا با شکست روبرو خواهید شد. هیچ کدام از این دو نتیجه مطلوب نیستند.
مهارت های ارتباطی
این مسئله کاملا مشخص است، مگر اینکه فکر کنید هیچ کسی واقعا به صورت آنلاین رو در رو ارتباط برقرار نکند. مطمئنا تمام ارتباطات رو در رو هستند اما هر تویتی که انجام می دهید، هر ایمیلی که می فرستید، هر کامنتی که در فروم های آنلاین قرار می دهید شکلی از ارتباطات است.
قطعا این مسئله بدین معناست که شما ارتباطات آنلاین زیادی را در پیش رو دارید. نه تنها شما با مسایل رسمی سر و کار دارید( که احتمالا در حیطه کپی رایتینگ قرار می گیرد، ) بلکه شما در بسیاری از ارتباطات غیر رسمی نیز در گیر هستید. شما مجبورید با بلاگرها یا وب مسترهای مهم به صورت خصوصی صحبت کرده، پست های فیس بوک و تویت های خصوصی انجام داده، به کامنت های بلاگ ها پاسخ داده و همین طور به تمامی ایمیل هایی که از مشتریان فعلی و احتمالی شما رسیده است نیز پاسخ دهید. واقعیت این است که اینترنت باعث شده است کاربران بسیار راحت تر از زمان های قدیم و بوسیله نامه نویسی با شما ارتباط برقرار کنند. پس آماده باشید زیرا مقدار عظیمی سوال، ایمیل و کامنت منتظر پاسخ گفتن هستند.
مهارت های فنی بازاریابی اینترنتی
اکثر مهارت هایی که تا الان بحث کرده ایم آنالوگ هایی در دنیای واقعی دارند. اما دسته ای جدید از مهارت ها در حیطه اینترنتی وجود دارند که دسته بندی “مهارت های فنی” را تشکیل می دهند.
این مهارت ها چه چیزهایی هستند؟
نوع این مهارت ها به میزان و نوع حمایتی بستگی دارد که از شما می شود؛ هرچه تیم شما کوچکتر باشد، احتمالا اینکه شما در حیطه فنی وارد شوید بیشتر می شود.
این بدین معناست که شما باید در مهارت های سئو استاد شوید. همین طور شما باید اساس کد گذاری HTML را یاد بگیرید. یا اینکه یاد بگیرید چطور یک بلاگ درست کرده و در آن پست بگذارید. و یا اینکه در فن آوریهای تولید فیلم و فایل صوتی مهارت پیدا کنید.
تمام این مهارت های فنی الزامی هستند زیرا تمام فعالیت های آنلاین شما از این کانال ها میسر می شوند. مطمئنا شما باید برنامه های بازاریابی خود را مشخص کرده، محتوای خود را نوشته و یا اینکه از مکان های دیگر کپی کنید اما اگر نتوانید این کارها را در چهارچوب فن آوری مناسب در اینترنت قرار دهید، با مشکل روبرو خواهید شد. اگر توانایی انجام فعالیت های فنی نداشته باشید، باید کسی را استخدام کنید که از پس این کارها بر بیاید. البته بهتر است بعد از استخدام فردی دیگر نیز اطلاعاتی در مورد نحوه کار متخصص فنی خود داشته باشید تا بتوانید از روند کارها ارزیابی داشته باشید و یا اینکه یک شرکت پیمانکار پیدا کنید.
مهم ترین مهارت: مثل مشتری فکر کنید
مهم ترین مهارتی که شما باید در آن استاد شوید، و شاید سخت ترین آنها فکر کردن مانند مشتری است. این مهارت برای موفقیت در هر نوع بازاریابی مهم است. برای این کار شما باید نحوه تفکر مشتریان را درک کرده و خود را جای آنها بگذارید .
• چرا کاری انجام می دهند،
• چه کاری انجام می دهند،
• و چه کاری می خواهند انجام دهند.
من اسم این مهارت را “مانند مشتری فکر کردن” می گذارم و تنها روشی است که شما می توانید با استفاده از آن به مشتریان فعلی و احتمالی خود به بهترین نحو خدمات رسانی کنید. شما باید خود را جای آنها گذاشته و مانند آنها فکر کنید تا اینکه بتوانید بفهمید چه کاری می خواهند انجام دهند. بدین وسیله شما می توانید چیزی را همان طوری در اختیارشان بگذارید که به آن نیاز دارند.
بعضی افراد این فعالیت را بازاریابی مشتری محور می نامند. مطمئنا نمی توان بدون مشتری بازاریابی کرد اما این تعریف توضیح نسبتا کاملی از این فعالیت محسوب می شود. البته شرکت های زیادی وجود دارند که فعالیت های بازاریابی خود را بدون توجه به مشخصات و فعالیت های مشتریان انجام می دهند. این نوع بازاریابی کورکورانه است و یکی از مسایلی است که به احتمال زیاد به شکست منجر خواهد شد. این مسئله زمانی رخ می دهد که تمرکز بیش از حد بر سیاست ها و فرآیندهای داخلی و همین طور توجه ناکافی به نیازها و خواسته های مشتریان وجود داشته باشد.
مطمئنا بعضی از شما فکر می کنید که قطعا مانند مشتری فکر می کنید – و تحقیقات بازاریابی شما نیز مدرک آن است. یعنی شما فکر می کنید که تحقیقات زیادی بر مشتریان داشته و بر مخاطبینی خاصی تمرکز می کنید، می دانید چطور مشتریانتان فکر می کنند. تحقیقات در مورد بازار بهتر از نداشتن هیچ نوع اطلاعاتی در رابطه با مشتریان شماست
از همه چیز گذشته تحقیقات تنها به شما می گوید افراد چه کارهایی انجام داده یا چه کاری انجام خواهند داد؛ تحقیقات نمی تواند واقعا پیش بینی کند چه چیزی در دنیای واقعی رخ می دهد که مدام در حال تغییر است.در زمان بازاریابی، فکر کردن در مورد مشتری بعضی اوقات بدین معناست که خود را جای بازدیدکننده از سایت، خواننده بلاگ، یا عضوی از فیس بوک قرار دهید. شما باید مانند کسی فکر کنید که به عنوان مخاطب خود قرار داده اید؛ تنها بدین روش می توانید بهترین راه برای برقراری ارتباط را پیدا کنید.
ممکن است مشتریان شما بلاگتان را نخوانده یا سرعت اینترنت آنها آنقدر پایین باشد که نتوان فیلم در آن نشان داد – شما باید بدانید مشتریان برای اطلاعات به کدام مکان ها سر زده و چه چیزی می خواهند. بدین وسیله شما می توانید چیزی که آنها می خواهند را در مکان مناسب در پیش رویشان قرار دهید.
اگر مانند مشتریان آنلاین فکر نکنید، احتمالا بسیاری از فعالیت های شما بیهوده بوده و نتیجه ای نخواهند داشت. شما باید بدانید مشتریان شما در اینترنت چه کاری انجام می دهند و به دنبال چه نوع اطلاعات و خدماتی هستند. در این صورت شما می توانید چیزی که می خواهند را در اختیارشان قرار دهید.
این فلسفه پیش فرض تمام فعالیت های آنلاین محسوب می شود. این فلسفه به شما در تشخیص بهترین کانال های بازاریابی کمک می کند. همین طور نحوه تعامل داشتن با مشتریانتان را مشخص کرده و نوع خدمات و محصولات شما را نیز مشخص می کند. این فلسفه کل استراتژی بازاریابی شما را مشخص می کند.
اما هنوز شما به سایر مهارت های بازاریابی شامل مقدار مشخصی از مهارت های فنی نیاز دارید. اما وقتی یاد بگیرید چطور مانند مشتریان آنلاین خود فکر کنید، باقی مسایل با کسب تجربه و تمرین به راحتی برطرف می شوند.
نتیجه گیری
بازاریابی اینترنتی تنها نوعی متفاوت از بازاریابی سنتی است. تنها فرق آن این است که شما از ابزار آنلاین استفاده می کنید. مهارت های یکسان شامل تحقیقات، برنامه ریزی، تعیین بودجه،مدیریت پروژه، کپی رایتینگ، و تحلیل و ارتباطات برای هر دو نوع بازاریابی الزامی هستند. به علاوه در بازاریابی اینترنتی شما باید تا حد خاصی به مهارت های فنی آگاهی داشته یا حداقل آنقدر مهارت داشته باشید که بتوانید از فعالیت های کادر فنی خود سر در بیاورید.
توانایی فکر کردن مانند مشتریان اگر از موارد بالا مهم تر نباشد، در همان حد مهم است. شما باید بتوانید خود را جای مشتریان گذاشته بفهمید چرا کاری انجام می دهند . این دیدگاه باید مبنای تمام فعالیت های بازاریابی شما از طراحی وبسایت تا ساخت تبلیغات باشد. این بهترین روش برای ارائه خدمات و محصولات به مشتریانی است که به آن نیاز دارند.
بازاریابی B2B در مقایسه با B2C
طی این بخش و در ادامه به دفعات افرادی که با آنها تماس برقرار می کنید، به نام “مشتری” شناخته می شوند. این مشتریان می توانند مشتریان خرد یا تاجرین باشند. مهم نیست که شرکت تجارت به تجارت(B2B)، یا تجارت به مشتری(B2C) باشد، مهارت های بازاریابی یکسان هستند.
البته بعضی از روش ها و تاکتیک ایی که شما بکار می برید در حیطه های B2B و B2C متفاوت هستند. برای مثال اگر شرکت شما B2B باشد، احتملا کمتر از شبکه های اجتماعی استفاده می کنید زیرا شرکت ها کمتر فیدهای فیس بوک و تویتر را نسبت به افراد بررسی می کنند.
اما این روش ها و تاکتیک ها علاوه بر اهمیت خاص خودشان تنها جزئیات هستند و مهارت های بازاریابی کلی شما ارزش ویژه ای در موفقیت شما دارد. به عبارت دیگر شما باید توانایی انجام همه نوع فعالیت بازاریابی را داشته و تمام امکانات ممکن نیز در اختیار داشته باشید، اما هدف آخر شما رسیدن به نقطه پایان به بهترین نحو است. برای این کار شما هدف را مشخص کرده و با توجه به تواناییتان از روش های ممکن به هدف برسید.
و نهایت تمام این فعالیت ها برندینگ و در نهایت برندینگ اینترنتی در دنیای جدید است.
شاد باشید و امیدوارم همین امروز شروع کنید. فکر می کنم الان دیگر بدانید بازاریابی اینترنتی چیست ؟