راهکارهای محاسبه ارزش برند
در محاسبه ارزش برند متدولوژی ارزش گذاری باید تحلیلی غنی و پر از بینش نسبت به برند به دست دهد که تصویری شفاف از رشد کسب و کار شما ارائه دهد. همچنین باید نقشه راه اقداماتی که ضامن رشد آتی برند باشد را نیز تأمین کند.
مدل ارزش گذاری برند شامل چارچوب مشخصی است که بتواند مبانی استراتژی برند مانند جایگاه یابی، معماری و گسترش نام برند را لحاظ کند.
ملاک های قرارگیری در لیست برندهای برتر
برای قرارگیری در این لیست، باید برندی جهانی باشید که با موفقیت& مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را در نوردیده باشد. برند مورد اشاره باید تا مراکز با ثبات اقتصادی جهان گسترش یافته باشد و وارد بازارهای عمده توسعه یافته نیز شده باشد. این ملاک ها از روش های زیر قابل سنجش است:
- حداقل ۳۰٪ از درآمد آن باید از خارج از مقر اصلی آن به دست آید.
- برند باید حضوری پرقدرت در آسیا، اروپا و آمریکای شمالی داشته باشد همچنان که در بازارهای نوظهور باید پوششی وسیع داشته باشد.
- باید اطلاعات عملکرد مالی مفصلی از برند در دسترس عموم باشد.
- سود مالی برند در طولانی مدت باید مثبت تخمین زده شود، به طوری که بازگشت سرمایه ای فراتر از هزینه سرمایه برند داشته باشد.
- برند باید شناختی عمومی در میان اقتصادهای بزرگ دنیا داشه باشد.
این پیش نیازها که یک برند باید جهانی، در حال رشد و نسبتا از لحاظ مالی شفاف باشد تا در لیست قرار گیرد حاکی از آن است که خارج شدن بعضی از برندهای مشهور می تواند موقتی باشد و ممکن است با اصلاح این موارد در رده بندی قرار گیرند.
روش شناسی ارزش گذاری برند
اینتربرند اولین شرکتی است که متدولوژی آن با استانداردهای ISO 10668 (پیش نیازهای ارزشیابی مالی برند) همخوانی پیدا کرده است. که خود آن نقش کلیدی در توسعه استانداردها داشته است.
تحلیل برند ۳ بخش کلیدی دارد: تجزیه و تحلیل عملکرد مالی محصولات و خدمات برند، تحلیل نقش برند در تصمیم به خرید و تحلیل قدرت رقابتی برند.
تحلیل مالی
این تحلیل بازگشت سرمایه کلی به سرمایه گذاران یا سودآوری اقتصادی برند را می سنجد. سودآوری اقتصادی عبارت از سود عملیاتی برند پس از مالیات منهای هزینه سرمایه ای است که برای درامد زایی برند و حاشیه سودهای آن استفاده شده است.
نقش برند
این ملاک سهم برند در تصمیم به خرید را نسبت به سایر عوامل موثر بر خرید مثل قیمت، سهولت یا امکانات محصول می سنجد. شاخص نقش برند یا RBI به درصد بیان می شود. این ملاک برای برندهای برتر جهان بسته به نوع برند از یکی ازین ۳ روش به دست می آید: پژوهش ابتدایی، بررسی نقش تاریخی برندهای آن صنعت، یا ارزیابی توسط خبرگان این رشته.
قدرت برند
قدرت برند توانایی برند در ایجاد وفاداری و در نتیجه تقاضای مستمر بازار و سود آینده آن را می سنجد. تحلیل قدرت برند مبتنی بر ارزیابی ۱۰ عامل است. در این عامل، عملکرد بین برندها در هر صنعت به طور نسبی سنجیده شده و با برندهای کلاس جهانی مقایسه می شود. معیار قدرت برند تصویری نسبتا همه جانبه از نقاط قوت و ضعف برند ارائه می دهد و نقشه راهی از فعالیت های لازم برای رشد قدرت برند و ارزش آن در آینده را ترسیم می کند.
این قوای دهگانه مبتنی بر دو بعد درونی و بیرونی هستند.
ابعاد درونی برند
شفافیت
شفافیت در ارزش های برند، جایگاه آن و ارزش پیشنهادی آن معنا می شود. همچنین شفافیت در مخاطبان هدف، بینش حاصل از مشتریان و عوامل محرک آنها در تصمیم گیری.
راهبری برند
این شاخصه حاکی از آن است که برند، مقدار مهارت لازم و مدل عملیاتی را که گسترش مؤثر و کارآمد استراتژی برند را ممکن می کند داراست.
تعهد برند
سرسپردگی یا تعهد درونی به برند و اعتقاد به اهمیت آن است. مقدار پشتیبانی ای که برند در گذر زمان و از جهت تأثیر گذاری دریافت می کند.
انعطاف پذیری برند
عبارت است از توانایی سازمان در تحول مداوم برند و کسب و کار در واکنش به، یا ضمن پیش بینی بازار، تغییرات، چالش ها و فرصت ها
ابعاد بیرونی برند
اصالت
برند کاملا مبتنی بر یک حقیقت درونی و یک ظرفیت است. یک داستان مشخص و مجموعه ارزشهای قوی دارد که می تواند پاسخگوی انتظارات بسیاری که مشتریان از آن دارند باشد.
ثبات
مقدار ثبات تجربه شده ای که یک برند در تمام گونه های نقاط تماسش دارد.
همخوانی با بازار
همخوانی با نیازهای مشتری/مصرف کننده، مطلوبیت ها و معیارهای تصمیم گیری در بین تمامی دموگرافی ها و جغرافیاهای مرتبط.
حضور
قدرت برند از لحاظ حضور همه جایی و اینکه چقدر بین مصرف کنندگان، مشتریان و اهل نظر در بازار سنتی و شبکه های اجتماعی خوشنام است.
تمایز
مقدار تمایز ارزش پیشنهادی و تجربه برند که مشتری ها/مصرف کنندگان از برند درک می کنند.
مشارکت پذیری
مقدار درک عمیق، همکاری مشتاقانه با برند و حس قوی شناسایی مشتریان/مصرف کنندگان از آن.